سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در ورود به کربلا

شاعر : ناشناس
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
قالب شعر : غزل

ای ساربان آهسته ران دارد توانم می‌رود           در این زمین پربلا از غم عنانم می‌رود

از خاک اینجا بوی هجران و جدایی می‌رسد           گویا همین جا از تن رنجیده جانم می‌رود


اینجا لب خشکیده را با تیر آبش می‌دهند           گفتم عطش سوزم چو آتش بر زبانم می‌رود

اینجا مقام دیـدن ذبـح ذبـیح اعـظم است           کز داغ او شادی ز کل دودمانم می‌رود

اینجا من و تاریکی و غربت به هم محرم شویم           باید ببـیـنم روی نـی مـاه زمـانم می‌رود

دوران یا بنت امیرالمـونمین من گذشت           وقت اسیری آمد و نـام و نشـانم می‌رود

زین پس به روی ناقۀ بی‌پرده می‌خوانم نماز           بعد از عـلی اکـبرم دیگـر اذانم می‌رود

من خود به چشم خویشتن باید ببینم بی‌کفن           روی سرم رأست به نی چون سایه بانم می‌رود

نقد و بررسی